1. J.K Rowling
A writer that needs no presentation any longer and a person richer than the Queen of Great Britain. Freshly divorced, broke and having to raise a child on her own, she was writing the first Harry Potter novel on a typewriter, secretly dreaming of becoming a superstar. It took 12 rejections until one merciful editor accepted her manuscript, advising her, nonetheless, to focus on getting a job, because children books don’t sell so good. Compared to her, Stephen King’s Carrie was rejected around 30 times. Lesson? Fight for your dreams, at some point, they might come true.
۱. جی. کی. رولینگ، نویسنده مجموعه رمان های هری پاتر
نویسندهای که به معرفی نیاز ندارد و امروزه از ملکهی انگلستان هم ثروتمندتر است. رولینگ در حالی اولین رمان هری پاتر را با ماشین تحریر مینوشت که به تازگی طلاق گرفته بود، آهی در بساط نداشت، و مجبور بود فرزندش را به تنهایی بزرگ کند؛ اما او در دل، رویای ستارهشدن داشت. دوازده ویراستار داستانِ او را رد کردند، تا اینکه یک ویراستار مهربان دستنوشتهی او را قبول کرد و البته به او توصیه کرد به دنبال کار دیگری باشد؛ چرا که کتابهای کودکان، چندان فروش خوبی ندارند. در مقایسه با رولینگ، رمان «کری» استفان کینگ، تقریباً سی بار رد شد. از زندگی جی. کی . رولینگ چه درسی میگیریم؟ برای رسیدن به رویاهایت بجنگ. یک زمانی، بالاخره به حقیقت میپیوندند.
2. Walt Disney
He is a legend among failures, as the rumors say that he’d been rejected 302 times before he finally convinced somebody to finance his Disney World project. He was fired, he was put to the corner for lacking imagination, he is and always will be one of the greatest artists of this world and his legacy will be carried forward by many generations from now on. Disney had a dream. And now we can all find joy in it, as he dreamed it for all of us.
۲. والت دیزنی، بنیانگذار دیزنی
او در میان شکستخوردهها یک افسانه است. آنطور که شایعات میگویند، قبل از آنکه بتواند کسی را برای سرمایهگذاری روی پروژهی «دنیای دیزنی» متقاعد کند، ۳۰۲ بار پیشنهادش رد شده بود. شاید باور نکنید که والت از کار قبلیاش، به علّتِ فقدان تخیل کافی اخراج شده بود! او اکنون و برای همیشه، یکی از بزرگترین هنرمندان جهان است و میراث گرانبهایش، نسل به نسل به آیندگان منتقل میشود. دیزنی یک رویا در سر داشت؛ رویایی که اکنون همهی ما از آن لذت میبریم. همانطور که او، برای ما آرزو کرده بود.
3. Albert Einstein
The man didn’t quite speak until four years old and was suspected of mental disabilities, since he didn’t read a word until seven. Yet… he is the scientist who changed the world. Sometimes you don’t have to be a child prodigy to become a genius. Maybe genius needs to stay quiet for a while and to concoct before spreading out in the world.
۳. آلبرت انیشتن، فیزیکدان و برنده جایزه نوبل
تا چهار سالگی اصلاً صحبت نمیکرد و از آنجایی که تا هفت سالگی حتی یک کلمه هم نمیخواند، مشکوک به معلولیت ذهنی بود. خب بالاخره چه شد؟ او امروز دانشمندی است که جهان را برای ما تغییر داده. بعضی وقتها لازم نیست که شما یک کودک نابغه باشید تا در بزرگسالی هم یک نابغه شوید. شاید نبوغ قبل از آنکه جهان را دربربگیرد، مدتی نیاز به آرامش دارد!
4. Stephen Hawking
His greatest success? He lives! Against all odds, medical warnings and predictions, against his own body, against his own faith, his will power to live and breathe and become what he is now made this man into an icon for the saying that “nothing is impossible”. One of the greatest scientists in all times, we’d never have the knowledge and the dedication to find more knowledge if Hawking would’ve given up and let his organism fail him.
۴. استیون هاوکینگ، فیزیکدان نظری و کیهانشناس
بزرگترین موفقیت او چیست؟ زندگی! زندگی کردن برخلاف همهی تناقضهای موجود، هشدارها و پیشبینیهای پزشکی، برخلاف طبیعت بدن انسان و برخلاف سرنوشت. قدرت ارادهی او برای زندگی و نفسکشیدن، و آن چیزی که امروز هست، این مرد را به نمادی تبدیل میکند برای بیان جملهی: «هیچ چیز غیرممکن نیست.» یکی از بزرگترین دانشمندان همه اعصار. اگر هاوکینگ تسلیم میشد و به ارگانیسم خود اجازه میداد شکستش دهد، ما امروز در این مرتبهی علمی نبودیم.
5. Vincent Van Gogh
Today, one of his around 800 paintings is worth around 140 million dollars. Unfortunately, this great artist didn’t have the opportunity to taste the success and the glory during his life – time, only postmortem. While he was still alive, he sold only one piece to a friend. He faced illness, poverty, seclusion. And while not being the best example, as we all want to have success while we can still enjoy it, in one live piece preferably, Van Gogh teaches us the lesson of not giving up. He signed masterpieces and those paintings became a world’s treasure.
۵. وینسنت ون گوگ، نقاش
در حالِ حاضر یکی از تقریباً هشتصد نقاشی او، ارزشی معادل ۳۵۰ میلیارد تومان دارد. متاسفانه این هنرمند بزرگ، فرصت این را نداشت که مزهی موفقیت و شکوه را در مدت عمرش بچشد. زمانی که او هنوز زنده بود، تنها یک تابلو را به یک دوست فروخت. با بیماری، فقر، و انزوا دستوپنجه نرم کرد. البته از آنجایی که همه ما میخواهیم تا زمانی که میتوانیم از موفقیت لذت ببریم، آن را به دست بیاوریم، ونگوگ نمونهی چندان دلنشینی نیست، ولی او درس تسلیمناپذیری به ما میدهد. وینسنت شاهکارهایش را امضا کرد و اتفاقاً همان نقاشیهای امضاشده هستند که به گنجهایی جهانی بدل شدند.
6. Steven Spielberg
What, you though the famous director didn’t have his share of failures? The man wanted to learn how to make movies. So he applied to the notorious University of Southern California Film School. And got rejected. Twice! Did this stop him? Did this pushed him to resign, get a job at KFC? At all. He just applied to another film school and look how well that went!
۶. استیون اسپیلبرگ، فیلمساز
فکر میکنید این کارگردان معروف شکستی رو متحمل نشده؟ او میخواست فیلمسازی را یاد بگیرد. بنابراین برای دانشگاه فیلم کالیفرنیای جنوبی درخواست فرستاد. و البته رد شد. دوبار! آیا این مسئله او را متوقف کرد؟ آیا او را مجبور کرد که تسلیم شود و به دنبال شغلی در رستوران مرغ سوخاری کنتاکی برود؟ هرگز. برای یک مدرسه فیلمسازی دیگر درخواست فرستاد و حالا شما میتوانید موفقیتش را ببینید.
7. Colonel Sanders
Speaking of KFC… You like those crispy stripes, don’t you? So did he. At 65 years old, after receiving a social security check for some 100 dollars, Mr. Sanders thought he should show the world he’s not to be taken for granted. He could have chosen a different path, but decided to fight for his project. The project in case – his chicken recipe. His target group? Restaurants that would make his chicken, gain customers and sails and offer him a decent profit. Number of rejections? Over a 1000 in the whole country. He got one shot once. All that followed is history and legend and some damn fine chicken meals.
۷. کلنل ساندرز، بنیانگذار KFC
صحبت از مرغ سوخاری کنتاکی شد… شما مرغ سوخاری دوست دارید. نه؟ او هم همینطور. در شصتوپنج سالگی، بعد از اینکه (بنابر قانون کشورش) یک چک صد دلاری تحت عنوان حمایت اجتماعی به او دادند، آقای ساندرز فکر کرد باید به جهان نشان دهد که او صدقهبگیر نیست. او میتوانست راه دیگری را انتخاب کند اما تصمیم گرفت برای ایدهاش بجنگد. ایدهی جدیدی برای پخت مرغ. گروه هدفش چه کسانی بودند؟ رستورانهایی که مرغ او را درست کنند، مشتری جذب کنند، بفروشند و درصدی هم به او بدهند. تعداد دفعات ردشدن؟ بیش از هزار بار در همهی کشور! تنها یک بار، یک فرصت یافت. و همهی آنچه بعد از آن اتفاق افتاد، ببشتر شبیه به افسانه بود.
8. The Beatles
One rejection letter they received is as famous as the band itself. It said something like “the Beatles have no future in show business”. Ummm… they kinda of invented show business afterwards, by hypnotizing millions of people with their “beat”, charisma and blood-boiling songs. America was just an ocean across, so when the Beatlemania reached the US, history began taking notes on “how to achieve success despite any type of failure”.
۸. گروه بیتلز، گروه پرآوازه موسیقی
نامهی ردی که آنها از یک تهیهکننده دریافت کردند، به اندازهی خود گروه معروف شد. در آن نامه، چیزی شبیه به این نوشته شده بود: «بیتلز، آیندهای در دنیای موسیقی ندارد.» اوممم… اما حالا میشه گفت آنها به نوعی دنیای موسیقی را دوباره پایهگذاری کردند. بیتلز، میلیونها نفر را با ضربآهنگ، کاریزما و ترانههایشان که خون را در وجود طرفدارانشان به قلیان در میآوردند، هیپنوتیزم کردند.
9. Michael Jordan
His lesson is simple and beautiful in every possible way. Got rejected from your high school basketball team? No problem. Become the best and most famous basketball player of all times! Easy, isn’t it?
۹. مایکل جردن، بسکتبالیست اسطوره ای
درس مایکل به ما، ساده و زیباست. تو تیمِ بسکتبالِ دبیرستان قبولت نکردن؟ مشکلی نیست. بهترین و معروفترین بازیکن بسکتبال همهی اعصار شو. آسونِ. اینطور نیست؟
10. Thomas Edison
How would our life be if Edison gave up on his 9999 attempt to invent the light bulb? Darker maybe? Emptier, far behind? One of the greatest inventors of our world didn’t stop, didn’t falter, didn’t quit. He belongs to this list as he is one of those determined people who proved that success is not only a process, a ladder to climb or a wall to break piece by piece every moment, but something that is gained by those who wait and fight for it every second.
۱۰. توماس ادیسون، مخترع و مبدع
اگر ادیسون در یکی از ۹۹۹۹ بار تلاشش برای ساخت لامپ تسلیم میشد، امروز زندگی ما چگونه بود؟ شاید تیرهتر! اما این مخترع بزرگ دنیای ما نایستاد، نامید نشد، کارش را ترک نکرد. او مطمئناً به این لیست تعلق دارد، چرا که یکی از آن افراد ثابتقدمی است که ثابت میکنند موفقیت تنها یک فرآیند و یا نردبانی برای بالارفتن نیست، بلکه چیزی است که با صبر و پشتکار به دست میآید.